loading...
عشقولانه98|مطالب عشقولانه،مطالب طنز،مطالب جالب
آخرین ارسال های انجمن
admin بازدید : 34 جمعه 03 مرداد 1393 نظرات (1)

 

 
نه چشمانم را میبندم و نه گوش هایم را میگیرم...
 
میخواهم و ببینم و بشنوم تمام لحظه های نبودنت را،تمام امید آمدنت را...
 
آری،من اینجا،چشمانم را به راه آمدنت دوخته ام
 
و در تلاطم لحظه ها گوش میسپارم به آهنگ قدم هایت،
 
همان هایی که برای به هم رسیدن برمیداری...
 
امید آمدنت تمام لحظه هایم را پر میکند،
 
عطر نفس هایت در ذهنم میپیچد و من اما،
 
آنقدر نزدیک می بینمت که گرمی آغوشت،هرم نفس هایت،لذت بوسه هایت و حتی نوازش هایت را حس میکنم...
 
دوری و دیر میشود که بیایی میدانم
 
اما آنقدر نزدیک می دانمت که گویی هرلحظه با منی،
 
اینجا کنار من،
 
در واج واج کلماتم حتی...
 
می آیی،میدانم...
 
آنقدر منتظر میمانم تا چشم هایم نوید آمدنت را به قلبم بدهند،
 
چشمان منتظرم...
  
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط khandeh93.rozblog در تاریخ 1393/05/13 و 13:43 دقیقه ارسال شده است

زیبا بود لایک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما بهتر است ما بیشتر در چه زمینه هایی فعالیت داشته باشیم؟
    تبلیغات

    آمار سایت
  • کل مطالب : 136
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 50
  • بازدید ماه : 148
  • بازدید سال : 1,995
  • بازدید کلی : 17,464
  • تبلیغات